نمیدونم خوبه یا بد
امروز تو کلاس شنای پسرم یه اتفاق خیلی بد افتاد که شدیدا مامان مونا رو هم عصبی کرد و هم به فکر فرو برد امروز برای شازده کوچولوم میوه برده بودم که وقتی از آب میاد بیرون بخوره که پسر مهربون و گلم تا ظرف میوه رو دادم دستش شروع کرد به تمام دوستاشو ماماناشون تعارف کردن و هر کسی هم که بر نمیداشت به زورمیداد دستش مامان مونا همیشه خوراکی زیاد میبره تا اگه یه موقع بچه های دیگه هم خواستن بهشون بده.خلاصه نی نی ها میوه رو خوردن و مامانا هم از اینکه پسرم انقدرقلب مهربون داره تعریف کردن و همه میگفتن حتما شما و همسرتون رابطه خوبی با هم دارید که این بچه مهربونی رو یاد گرفته تا اینجای ماجرا همه چیز خوب بود تا اینکه توی رختکن یه دفعه پسر خوشگلم دست دوستش چوپ ش...